برائت و احتياط
هرگاه براى پى بردن به حكمى شرعى تا اندازه اى كه ممكن است سعى و كوشش
به كار رود ليكن حكم واقعى بدست نيايد و اميدى هم براى بدست آمدن آن باقى نماند و
شك در تكليف بر جاى باشد بايد ديد در اين صورت تكليف شخص مكلف چيست ؟ و اكنون كه
از حكم واقعى دستش كوتاه گشته به حسب ظاهر چه حكمى دارد يعنى در مقام عمل چه بايد
بكند ؟
دانشمندان اصولى , كه به عنوان مجتهد مشهورند , گفته اند :
در اين گونه موارد , كه حالت سابقه در آن ملحوظ نيست , و احتياط
هم به حكم عقل يا شرع واجب نشده , بايد اصل برائت جارى
گردد فى المثل هرگاه وجوب چيزى مورد شك و ترديد باشد بايد گفت : اصل , اى
است كه حرام نباشد پس به حكم اين اصل كه بنام اصل برائت خوانده مى شود در مثال نخست به جا نياوردن
آن چيز و در مثال دوم بجا آوردن آن جائز است گرچه به حسب واقع , واجبى
ترك يا حرامى آورده شده باشد پس در نتيجه اجراء اين اصل , كيفر و عقابى بر آن واقع
نخواهد بود .
دانشمندان اخبارى گفته اند : در اين گونه موارد كه تكليف و حكم مشكوك
است بايد اصل احتياط اجراء
گردد . پس گفته اينان در مثال نخست , چيزى كه وجوبش مشكوك است بايد به حكم اصل احتياط آورده شود و در مثال دوم كه حرمت آن مشكوك
و مورد اشتباه و احتمال است بايد از آوردن آن خوددارى به عمل آيد .
هر يك از دو فريق براى اثبات ادعا , خويش دلائلى آورده و بر دلائل
مخالف خود اعتراضاتى وارد ساخته است كه نقل همه آن دلائل و ايرادها در اينجا زائد
مى باشد بدين مناسبت برخى از آنچه در باره اثبات برائت كه
مورد اختيار محققان است ,
گفته شده با رعايت اختصار در اين موضع آورده مى شود :
براى اثبات برائت به ادله چهارگانه كتاب , سنت ,
اجماع و عقل استناد شده است .
از كتاب آياتى چند مورد استدلال شده كه از آن جمله است دو آيه زير :
1 - و ما كنا
معذبين حتى نبعث رسولا
2 - لا يكلف الله نفسا الا ما آتيها
از سنت نيز احاديث بسيارى مورد استناد شده كه از آن جمله است سه حديث
زير :
1 - رفع
عن امتى تسعة اشياء الخطاء والنسيان و ما استكرهوا عليه و ما لا
يعلمون و ما لا يطيقون و ما اضطروا اليه والحسدوا الطيرة والتفكر فى الخلق ما لم
ينطقوا بشفه
. اين حديث
به حديث
رفع مشهور است .
2 - ما حجب الله علمه عن العباد فهو موضوع عنهم . اين حديث
, به حديث حجبمعروف
است .
3 - الناس فى سعه يا فى سعة ما لا يعلمون